عاشقی که با غل و زنجیر به قبر رفت...
عاشقی که با غل و زنجیر به قبر رفت...
شهید غلامحسین خزاعی در خط آخر وصیت نامه خود نوشت:
((در ضمن وصیت می کنم که زنجیرهایی را که خریده ام به دست و پایم ببندید و در قبر قرار دهید...))
غلامعباس خزاعی، برادر شهید، مامور اجرای این وصیت شد. او می گوید: زنجیرها معمولی بود.تقریبا دو متر طول داشت. ساعت 9 شب زنجیر را برداشتم و با چند نفر از دوستانش به ستاد معراج رفتیم. شهدا را برای تشییع آماده کرده بودند. تابوت را آوردند و آن را باز کردند. با آرامش خوابیده بود.
از دوستان خواهش کردم وصیت را اجرا کنند اما هیچ کدام قبول نکردند. صورت حسین را بوسیدم.
زنجیر را زیر دست و پایش انداختم و با نخ کاموا حلقه را گره زدم. باز هم صورت او را بوسیدم.
به این ترتیب به وصیت عمل کردم.
برادر شهید میگوید:
یکی از دوستانش از شهرستان تماس گرفت و گفت:
حسین با استناد به آیه 49 سوره ابراهیم:
وَ تَرَى الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفاد
«روز قیامت مجرمین را در حالی که دست و پایشان در زنجیر بسته است، محشور می کنند.»
دوست داشت روز محشر با دست و پای بسته در زنجیر حاضر بشود تا لطف الهی شامل حالش بشود.
حاج قاسم سلیمانی بعد از شهادت غلامحسین رفته بود پیش پدر و مادرش، گفته بود:
حسین عاشقی بود که همه عاشقش بودند. حسین عاشق اباعبدالله الحسین علیه السلام بود...
برای امام حسین علیه السلام میسوخت و با تمام وجود اشک میریخت. از روی سوز و از روی اعتقاد اشک میریخت و وقتی دعا میخواند و قبل از همه و بیشتر از همه، خودش گریه میکرد...
- ۹۶/۱۲/۲۴
- ۱۷۸ نمایش